[اسم]

les moyens

/mwajˈɛ̃/
قابل شمارش جمع مذکر

1 توانایی قابلیت

مترادف و متضاد capacité
perdre ses moyens
توانایی‌های خود را از دست دادن
  • La peur lui fait perdre tous ses moyens.
    ترس باعث می‌شود همه توانایی‌های خود را از دست بدهد.

2 توان مالی دارایی

avoir les moyens de (faire) quelque chose
توان مالی (انجام) چیزی را داشتن
  • 1. Ils n’ont pas les moyens de s’acheter une voiture.
    1. توان مالی خرید آن ماشین را برای خودشان ندارند.
  • 2. Je n’en ai pas les moyens.
    2. توان مالیش را ندارم.
gros moyens
دارایی زیاد
  • Ils ont de gros moyens.
    آنها دارایی زیادی دارند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان