Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . (در هم) ضرب کردن (ریاضی)
2 . افزایش دادن
3 . تکثیر کردن
4 . تولیدمثل کردن
5 . افزایش یافتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
multiplier
/myltipliˈe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: multiplié]
[حالت وصفی: multipliant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
(در هم) ضرب کردن (ریاضی)
1.Sept multiplié par neuf
1. 7 ضربدر 9
2
افزایش دادن
زیاد کردن
1.Un diplôme multiplie les chances de trouver un emploi.
1. داشتن مدرک لیسانس شانس کار پیدا کردن را افزایش میدهد.
3
تکثیر کردن
1.Multiplier les exemplaires d'un texte
1. نسخههای یک متن را تکثیر کردن
4
تولیدمثل کردن
زاد و ولد کردن
(se multiplier)
1.Les animaux se multiplient 2 fois par an.
1. حیوانات دو بار در سال تولید مثل میکنند.
5
افزایش یافتن
زیاد شدن
(se multiplier)
1.En quelques jours, les cas mortels se multiplièrent.
1. در چند روز پروندههای مرگ و میر افزایش یافت.
تصاویر
کلمات نزدیک
multiplicité
multiplication
multipliable
multiple
multipare
multipropriété
multirisque
multisalle
multitude
mulâtre
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان