[اسم]

le mur

/myʀ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: murs]

1 دیوار

مترادف و متضاد cloison
  • 1.Il a accroché plusieurs tableaux sur les murs du salon.
    1. چندین تابلو روی دیوار هال آویزان کرده است.
  • 2.Un mur élevé sépare les deux propriétés.
    2. یک دیوار بلند دو ملک را جدا می‌کند.
les murs de briques/pierres...
دیوارهای آجری/سنگی...
  • J'aime regarder les murs de briques de ce monument.
    دوست دارم دیوارهای آجری این بنا را نظاره کنم.
mur du son
دیوار صوتی
mur artificiel
دیوار کاذب

2 دیوار مانع

مترادف و متضاد cordon écran fossé
former un mur entre... et...
دیواری بین... و ... تشکیل دادن
  • Les responsables de la sécurité formaient un mur entre le public et le chanteur.
    مسئولان امنیت، دیواری بین جمعیت و خواننده تشکیل دادند.
[اسم]

les murs

/mˈyʁ/
قابل شمارش جمع مذکر

1 دیوار تدافعی بارو، دیوار شهر

es murs de Saint-Malo
باروی شهر سن مالو
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان