[اسم]

la négation

/negasjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 (کلمه، جمله و ...) منفی

  • 1.« Ne fais pas ça ! » est une négation.
    1. « این (کار) را نکن!» یک (جمله) منفی است.
  • 2.Employer « ne » dans une négation.
    2. استفاده کردن از « ne » در یک جمله منفی.

2 انکار

مترادف و متضاد dénégation réfutation rejet
La négation de tout sentiment filial
انکار تمام حس‌ فرزندی
La négation d'un événement historique
انکار واقعه‌ای تاریخی

3 مخالفت ضد

مترادف و متضاد désaccord d'accord
Être la négation de quelque chose
در ضد چیزی بودن [در مخالف با چیزی بودن]
  • 1. Cette décision est la négation de ses idéaux.
    1. این تصمیم در مخالفت با ایده‌آل‌های او است.
  • 2. Tout ce que tu dis est la négation de tes actions.
    2. هر آنچه که می‌گویی در مخالفت با عمل‌هایت است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان