[اسم]

la nappe

/nap/
قابل شمارش مونث

1 رومیزی

  • 1.Elle a acheté une nappe pour la table de jardin.
    1. او یک رومیزی برای میز باغ خریده است.
  • 2.Les jours de fête elle mettait une nappe blanche.
    2. روزهای جشن او رومیزی سفید پهن می کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان