[اسم]

la natation

/natasjɔ̃/
قابل شمارش مونث
[جمع: natations]

1 شنا

  • 1.Je n'ai plus envie de faire de la natation.
    1. دیگر نمی خواهم شنا کنم.
  • 2.Vous pourrez faire du golf, de la natation et du tennis, dans ce centre.
    2. شما در این مرکز می توانید گلف، شنا و تنیس بازی کنید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان