Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . انرژی هستهای
2 . هستهای
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
le nucléaire
/nykleɛʀ/
قابل شمارش
مذکر
1
انرژی هستهای
نیروی هستهای
1.Le nucléaire est une énergie controversée.
1. انرژی هستهای یک انرژی مشاجره انگیز است.
2.Les écologistes veulent abandonner le nucléaire.
2. متخصصان محیط زیست میخواهند به نیروی هستهای خاتمه دهند.
[صفت]
nucléaire
/nykleɛʀ/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: nucléaire]
[جمع مونث: nucléaires]
[جمع مذکر: nucléaires]
2
هستهای
1.L'énergie nucléaire résulte de la modification de l'atome.
1. انرژی هستهای از تغییر اتم حاصل میشود.
2.L'entreprise a construit une nouvelle centrale nucléaire.
2. شرکت یک مرکز هستهای جدید ساخته است.
تصاویر
کلمات نزدیک
nuancer
nuance
nuageux
nuage
nu-pieds
nudité
nues
nuire
nuisance
nuisible
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان