Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . برای ارکستر تنظیم کردن
2 . سازماندهی کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
orchestrer
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
برای ارکستر تنظیم کردن
موسیقی نوشتن (برای ارکستر)
2
سازماندهی کردن
ترتیب دادن، برنامهریزی کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
orchestre
orchestration
orchestral
orbiter
orbite
orchidée
ordinaire
ordinal
ordinateur
ordinateur portable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان