[اسم]

l'overdose

/ɔvœʀdoz/
قابل شمارش مونث

1 افراط زیاده از حد، زیاده‌روی

  • 1.Le directeur a une overdose de réunions.
    1. مدیر زیاده از حد جلسه دارد.
  • 2.Une overdose de chocolat.
    2. افراط (در مصرف) شکلات.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان