[فعل]

pénétrer

/penetʁˈe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: pénétré] [حالت وصفی: pénétrant] [فعل کمکی: avoir ]

1 داخل شدن وارد شدن

  • 1.Pénétrer dans une maison
    1. وارد خانه‌ای شدن

2 نفوذ کردن رخنه کردن، رسوخ کردن

  • 1.Émotion qui vous pénètre le cœur.
    1. احساسی که به قلب‌تان رسوخ می‌کند.

3 اشباع کردن آکندن، فراگرفتن

  • 1.La pluie a pénétré mon manteau.
    1. باران پالتویم را فراگرفت.

4 درک کردن فهمیدن

  • 1.Pénétrer les intentions d'autrui
    1. نیات دیگری را فهمیدن
  • 2.Pénétrer plus avant d'une science.
    2. علمی را بیش از پیش درک کردن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان