[اسم]

le papi

/papi/
قابل شمارش مذکر

1 بابابزرگ

  • 1.Les enfants vont en vacances chez papi et mamie.
    1. بچه‌ها نزد بابابزرگ و مامان‌بزرگ به تعطیلات رفته‌اند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان