[اسم]

le parent

/paʀɑ̃/
قابل شمارش مذکر

1 پدر و مادر والدین

  • 1.Chaque parent est responsable de son enfant.
    1. هر والدینی مسئول بچه‌اش است.
  • 2.Je téléphone à mes parents chaque semaine.
    2. من هر هفته به پدر و مادرم تلفن می کنم.
[صفت]

parent

/paʀɑ̃/
غیرقابل مقایسه

2 خویشاوند قوم و خویش، فامیل

  • 1.Ils sont parents, cousins je crois.
    1. آنها خویشاوند هستند، پسرعمو (هستند) فکر می‌کنم.
  • 2.Ils sont plus ou moins parents.
    2. آنها کم و بیش قوم و خویش هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان