-
1.
Il essaye de passer la frontière.
1.
او سعی دارد از مرز بگذرد.
-
2.
J'ai passé la frontière.
2.
من مرز را گذراندم.
-
3.
Tu ne dois pas passer cette ligne.
3.
نباید از این خط بگذری. [نباید این خط را بگذرانی.]
نکاتی درباره صرف فعل passer
امروزه اکثر معانی فعل passer با être صرف میشود. فعل passer مانند بسیاری فعل دیگر مثل changer, descendre, grandir, maigrir, etc دو حالت صرف دارد:
اگر بخواهیم بر عمل فعل تاکید کنیم با avoir صرف میشود. اگر بخواهیم بر حالت فعل تاکید کنیم با être. جز در موردی که مفعول مستقیم بعد از فعل داشته باشیم که فقط با avoir صرف خواهد شد.
البته اگر جایی دیدید که اکثرا با avoir صرف شد بدانید که اشتباه نیست اما کمی منسوخ است.
مثل il a passé la ligne. او از خط گذشت.
در این مثال ما مفعول مستقیم داریم پس حتما با avoir صرف میشود.