[عبارت]

passer une nuit blanche

/pasˈe yn nyˈi blˈɑ̃ʃ/

1 شب را نتوانستن خوابیدن یک شب را بیدار ماندن

  • 1.Une de ces nuits tu vas passer une nuit blanche pour le film entier.
    1. یکی از همین شب‌ها یک شب را بیدار می‌مانی تا کل فیلم را ببینی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان