[اسم]

la pastille

/pastij/
قابل شمارش مونث

1 قرص مکیدنی

  • 1.Le pharmacien vend des pastilles pour le mal de gorge.
    1. داروساز قرص های مکیدنی برای درد گلو می فروشد.
  • 2.Sa mère lui a donné une pastille pour calmer sa gorge irritée.
    2. مادرش برای آرام کردن درد گلویش به او یک قرص مکیدنی داده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان