[اسم]

la pelouse

/p(ə)luz/
قابل شمارش مونث

1 چمن علفزار

  • 1.Il est souvent interdit de marcher sur la pelouse.
    1. راه رفتن روی چمن اغلب قدغن [ممنوع] است.
  • 2.Le jardinier tond la pelouse chaque semaine.
    2. باغبان هر هفته چمن را هرس می‌کند.

2 فضای عمومی حصارکشی شده

3 زمین بازی

  • 1.une pelouse de gazon entourée de grands arbres
    1. زمین‌بازی چمن شده و احاطه شده با درختان بلند
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان