Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . چمن
2 . فضای عمومی حصارکشی شده
3 . زمین بازی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la pelouse
/p(ə)luz/
قابل شمارش
مونث
1
چمن
علفزار
1.Il est souvent interdit de marcher sur la pelouse.
1. راه رفتن روی چمن اغلب قدغن [ممنوع] است.
2.Le jardinier tond la pelouse chaque semaine.
2. باغبان هر هفته چمن را هرس میکند.
2
فضای عمومی حصارکشی شده
3
زمین بازی
1.une pelouse de gazon entourée de grands arbres
1. زمینبازی چمن شده و احاطه شده با درختان بلند
تصاویر
کلمات نزدیک
pelotonner
peloton
pelote
pellicule
pelleteuse
peluche
pelucher
pelure
pelvis
pelé
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان