[اسم]

le plateau

/plato/
قابل شمارش مذکر
[جمع: plateaux]

1 سینی

  • 1.Apportez le petit déjeuner au lit sur un plateau.
    1. صبحانه را در یک سینی به تخت بیاورید.
  • 2.Le serveur apporte les cafés sur un plateau.
    2. پیشخدمت قهوه‌ها را روی یک سینی می آورد.

2 پلاتو صحنه (سینما)

  • 1.Nous avons 2 journalistes sur le plateau ce soir.
    1. امشب دو روزنامه نگار توی صحنه داریم.

3 فلات

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان