[فعل]

plier

/plije/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته کامل: plié] [حالت وصفی: pliant] [فعل کمکی: avoir ]

1 خم کردن تا کردن، خم شدن

  • 1.Il faut bien plier le linge si on ne veut pas faire de mauvais plis.
    1. اگر نمی‌خواهیم لباس‌ها بد چروک شوند، باید آن‌ها را خیلی خوب تا کرد.
  • 2.Pliez le genou, s'il vous plaît.
    2. لطفا زانو(یتان) را خم کنید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان