[اسم]

le plombage

/plɔ̃baʒ/
قابل شمارش مذکر

1 مهر و موم کردن (عمل) پلمب کردن

2 پر کردن (دندان) پرشدگی، پر کردگی

  • 1.Le dentiste m'a fait un plombage.
    1. دندان‌پزشک برایم یک پر کردن (دندان) انجام داده است.
  • 2.Mon plombage est parti.
    2. پر کردگی‌ام از بین رفته است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان