Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . مهر و موم کردن
2 . پر کردن (دندان)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
le plombage
/plɔ̃baʒ/
قابل شمارش
مذکر
1
مهر و موم کردن
(عمل) پلمب کردن
2
پر کردن (دندان)
پرشدگی، پر کردگی
1.Le dentiste m'a fait un plombage.
1. دندانپزشک برایم یک پر کردن (دندان) انجام داده است.
2.Mon plombage est parti.
2. پر کردگیام از بین رفته است.
تصاویر
کلمات نزدیک
plomb
pliure
plissé
plisser
plinthe
plomber
plomberie
plombier
plonge
plongeoir
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان