[اسم]

la poésie

/pɔezi/
قابل شمارش مونث

1 شعر

  • 1.Hugo est un des grands représentants de la poésie romantique.
    1. "هوگو" یکی از نماینده‌های بزرگ شعر رمانتیک است.
  • 2.Les enfants ont appris une nouvelle poésie à l'école.
    2. بچه‌ها یک شعر جدید در مدرسه یاد گرفته‌اند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان