[اسم]

le poison

/pwazɔ̃/
قابل شمارش مذکر

1 زهر سم

  • 1.Cet espion préfère boire son poison plutôt que parler à l'ennemi.
    1. این جاسوس ترجیح می‌دهد زهر خود را بنوشد تا با دشمن صحبت کند.
  • 2.Poison mortel.
    2. زهر کشنده.

2 آدم غیرقابل‌تحمل

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان