[اسم]

la poste

/pɔst/
قابل شمارش مونث
[جمع: postes]

1 اداره پست

  • 1.En France, La poste se charge du courrier.
    1. در فرانسه، اداره پست، مسئول ارسال بسته است.
  • 2.Je dois aller à la poste.
    2. من باید به اداره پست بروم.
mettre une lettre à la poste
نامه‌ای را پست کردن

2 پاسگاه قرارگاه (le poste)

  • 1.Il faudra s'arrêter au poste.
    1. باید در قرارگاه ایستاد.
à vos postes !
همه سر پست‌هاشان.
emmener quelqu'un au poste
کسی را به پاسگاه پلیس بردن
L'agent du poste
مامور پلیس
  • L'agent du poste de police a été très serviable.
    مامور پاسگاه پلیس بسیار کمک کننده بود.

3 سمت منصب، پست (le poste)

être en poste de quelque chose
در سمت چیزی بودن
obtenir/avoir/prendre... un poste
سمتی را به دست آوردن/داشتن/گرفتن...
  • 1. Il vient d'obtenir un poste d'enseignant à Paris.
    1. او اخیرا در پاریس سمت مدرس (بودن) گرفته است.
  • 2. Je vais reprendre le poste de responsable commercial.
    2. من سمت مسئول تجاری بودن را از سر خواهم گرفت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان