[اسم]

le pourboire

/puʀbwaʀ/
قابل شمارش مذکر

1 انعام

  • 1.Il a laissé un pourboire aux guides du musée.
    1. او انعامی برای راهنماهای موزه گذاشت [به راهنماهای موزه انعام داد].
  • 2.Le service était excellent, alors j'ai laissé un pourboire au serveur.
    2. سرویس عالی بود بنابراین من انعامی برای پیشخدمت گذاشتم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان