[قید]

près

/pʀɛ/
غیرقابل مقایسه

1 نزدیک

  • 1.Elle est née dans un village près de Téhéran.
    1. او در روستایی در نزدیکی تهران متولد شد.
  • 2.Il habite près de la poste.
    2. او نزدیک اداره پست زندگی میکند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان