[صفت]

préfabriqué

/pʀefabʀike/
قابل مقایسه

1 پیش‌ساخته

  • 1.Cette cabane a été montée avec des matériaux préfabriqués.
    1. این کلبه با مصالح پیش‌ساخته برپا شده است.
  • 2.Le logement préfabriqué.
    2. خانه پیش‌ساخته.

2 ساختگی تصنعی

[اسم]

le préfabriqué

/pʀefabʀike/
قابل شمارش مذکر

3 خانه پیش‌ساخته خانه قابل‌حمل

  • 1.Le bureau du chef de chantier se trouve dans ce préfabriqué.
    1. دفتر رئیس کارگاه در این خانه پیش‌ساخته واقع شده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان