[عبارت]

prendre racine

/pʁɑ̃dʁə ʁasin/

1 یک‌جا ثابت ایستادن تکان نخوردن

  • 1.Autour d'eux, la foule semblait avoir pris racine.
    1. اطراف آنها جمعیت یک‌جا ثابت ایستاده بودند [تکان نمی‌خوردند].
  • 2.Tu prends racine ? -Je t'attends !
    2. تو یک‌جا ثابت ایستاده‌ای؟ -منتظر تو هستم!
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت اللفظی این عبارت "ریشه گرفتن" یا "ریشه دواندن" است و کنایه از "یک‌جا ثابت ایستادن" یا "تکان نخوردن" است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان