[اسم]

le protagoniste

/pʁɔtaɡɔnist/
قابل شمارش مذکر

1 قهرمان اصلی پروتاگونیست

2 سردسته پیش‌قدم

  • 1.L'inspecteur a interrogé les différents protagonistes de cette affaire.
    1. بازرس از سردسته‌های متفاوت این پرونده بازجویی کرده است.

3 آغازگر محرک

  • 1.Les protagonistes d'un conflit social.
    1. آغازگران یک نزاع اجتماعی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان