[اسم]

la protubérance

/pʀɔtybeʀɑ̃s/
قابل شمارش مونث

1 برآمدگی برجستگی، بیرون‌زدگی، بادکردگی، تورم

  • 1.Gisèle remarqua un jour une protubérance sur sa jambe gauche.
    1. "ژیزل" یک روز متوجه یک برآمدگی روی پای چپش شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان