[اسم]

le psychologue

/psikɔlɔg/
قابل شمارش مذکر

1 روان‌شناس

  • 1.Je vois un psychologue pour mieux gérer mon stress.
    1. من برای بهتر کنترل کردن استرسم یک روان‌شناس را می‌بینم [یک روان‌شناس را ملاقات می‌کنم].
  • 2.Le rôle du psychologue est parfois d'accompagner les victimes.
    2. نقش روان‌شناس، گاهی همراهی کردن [همراه شدن] با مجرمین است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان