[فعل]

se réconcilier

/ʀekɔ̃silje/
فعل بی قاعده فعل بازتابی
[گذشته کامل: réconcilié] [حالت وصفی: réconciliant] [فعل کمکی: être ]

1 باهم آشتی کردن آشتی کردن

  • 1.Le couple s'est réconcilié après leur querelle.
    1. زوج بعد از دعوایشان باهم آشتی کردند.
  • 2.Mes frères se sont réconciliés après leur entrevue.
    2. برادرهایم بعد از بحثشان باهم آشتی کردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان