[اسم]

la racine

/ʀasin/
قابل شمارش مونث

1 ریشه

  • 1.Il faut découvrir la racine du mal pour l'attaquer.
    1. باید ریشه درد را برای از بین بردن آن پیدا کرد.
  • 2.Les racines de notre civilisation.
    2. ریشه‌های تمدن ما.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان