[فعل]

ralentir

/ʁalɑ̃tˈiʁ/
فعل گذرا
[گذشته کامل: ralenti] [حالت وصفی: ralentissant] [فعل کمکی: avoir ]

1 سرعت خود را کم کردن یواش‌تر رفتن

  • 1.Ralentir le pas.
    1. یواش‌تر رفتن

2 آهسته کردن کند کردن، آرام کردن

  • 1.Une difficulté qui ralentit la production
    1. مشکلی که تولید را کند می‌کند.

3 کندتر شدن آهسته‌تر شدن (se ralentir)

  • 1.La production s'est ralentie.
    1. تولید کندتر شده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان