[اسم]

le rapatriement

/ʀapatʀimɑ̃/
قابل شمارش مذکر

1 بازگشت به میهن برگشت به میهن

  • 1.Il a demandé son rapatriement.
    1. او درخواست بازگشت به میهن کرده است.
  • 2.Le rapatriement des expatriés.
    2. بازگشت به میهن مهاجران.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان