[اسم]

la rareté

/ʀɑʀte/
قابل شمارش مونث

1 کمیابی کمیاب بودن

  • 1.La rareté des logements pour étudiants.
    1. کمیاب بودن محل سکونت برای دانشجویان.
  • 2.La rareté des vivres rendait la vie difficile.
    2. کمیاب بودن مواد غذایی زندگی را سخت می‌کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان