[اسم]

la redistribution

/ʀ(ə)distʀibysjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 تقسیم دوباره توزیع مجدد

  • 1.Nous avons discuté de la redistribution du budget.
    1. ما راجع به توزیع مجدد بودجه بحث کرده‌ایم.
  • 2.On a fait la redistribution des terres.
    2. آنها زمین‌ها را دوباره تقسیم کردند [تقسیم دوباره‌ی زمین‌ها را انجام دادند].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان