[فعل]

relâcher

/ʁəlaʃˈe/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته کامل: relâché] [حالت وصفی: relâchant] [فعل کمکی: avoir ]

1 آزاد کردن آزادشدن، ول کردن، رها کردن

  • 1.Relâcher un lien
    1. ارتباطی را رها کردن
  • 2.Relâcher un suspect
    2. مظنونی را آزاد کردن

2 شل کردن سست کردن

  • 1.Relâcher les muscles
    1. ماهیچه‌ها را شل کردن

3 سستی کردن شل گرفتن، اهمال کردن (se relâcher)

  • 1.Se relâcher dans son travail
    1. در کارش سستی کردن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان