[اسم]

la restauration

/ʀɛstɔʀasjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 ترمیم مرمت

  • 1.La restauration de la façade durera trois mois.
    1. ترمیم بنا 3 ماه طول خواهد کشید.
  • 2.La restauration des monuments anciens est toujours importante.
    2. مرمت ساختمان‌های قدیمی همیشه مهم است [اهمیت دارد].

2 (صنعت) رستوران‌داری

  • 1.Elle travaille dans la restauration.
    1. او در (صنعت) رستوران‌داری کار می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان