[اسم]

la rigueur

/ʀigœʀ/
قابل شمارش مونث

1 سختی سخت‌گیری

  • 1.Les chercheurs mènent leurs expériences avec beaucoup de rigueur.
    1. محققان آزمایش‌هایشان را با سختی زیادی پیش می‌برند.
  • 2.Les élèves craignent la rigueur du directeur.
    2. شاگردان از سخت‌گیری مدیر می‌ترسند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان