[فعل]

rincer

/ʀɛ̃se/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته کامل: rincé] [حالت وصفی: rinçant] [فعل کمکی: avoir ]

1 شستن آبکشی کردن

  • 1.J'ai rincé la vaisselle.
    1. من ظرف را آبکشی کرده‌ام.
  • 2.Rincer des verres.
    2. شستن لیوان‌ها.

2 آب کشیدن خود را شستن (se rincer)

  • 1.Elsa s'est rincé les mains.
    1. "السا" دستهایش را آب کشید.
  • 2.Se rincer sous la douche.
    2. زیر دوش خود را شستن.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان