[اسم]

la rue

/ʀy/
قابل شمارش مونث
[جمع: rues]

1 خیابان

  • 1.Cette rue est très bruyante.
    1. این خیابان خیلی شلوغ است.
  • 2.Je crois qu'il faut tourner dans cette rue.
    2. به گمانم باید به این خیابان بپیچید.
rue sans issue
خیابان بن‌بست
  • Ne gare pas ta voiture dans une rue sans issue.
    ماشینت را در یک خیابان بن‌بست پارک نکن.
au coin de la rue
نبش خیابان
  • Je t'attends au coin de la rue.
    در نبش خیابان منتظرت هستم.
être à la rue
در (توی) خیابان بودن
  • Je suis à la rue, qu'est-ce que tu fais alors ?
    من توی خیابان هستم، تو چه کار می‌کنی؟
توضیحاتی در خصوص واژه "rue"
واژه "rue" در معنای "خیابان" به معنای محلی برای عبور و مرور در داخل یک منطقه شهری است که غالبا توسط خانه‌ها، ساختمان‌ها و املاک محصور احاطه شده است.

2 اهالی (یک) خیابان ساکنین (یک) خیابان

toute la rue
تمام ساکنین خیابان
  • 1. Il a parlé de toute la rue.
    1. او راجع به تمام اهالی خیابان صحبت کرده‌است.
  • 2. Toute la rue est au courant.
    2. تمام اهالی خیابان می‌دانند.
توضیحاتی در خصوص واژه "rue"
واژه "rue" اینجا به معنای "اهالی (یک) خیابان" یا "ساکنین (یک) خیابان" است و به ساکنین، تجار و خانه‌هایی که در دوطرف یک خیابان قرار گرفته‌اند اشاره می‌کند.

3 ملت محافل مردمی، مردم

  • 1.Tu sais les besoins de la rue ?
    1. تو نیازهای ملت را می‌دانی؟
توضیحاتی در خصوص واژه "rue"
واژه "rue" اینجا به معنای "محافل مردمی"، "ملت" و یا "مردم" است که در معنای کلی آن به آحاد ملت اشاره دارد.
[صفت]

rue

/ʀy/
غیرقابل مقایسه

4 خیابانی (ورزش)

(le sport) de rue
ورزش خیابانی
  • Il fait du football de rue.
    او فوتبال خیابانی بازی می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان