[اسم]

le séjour

/seʒuʀ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: séjours]

1 اتاق نشیمن

مترادف و متضاد résidence
séjour d'une maison
اتاق نشیمن یک خانه
  • Pierre, tu ne peux pas dormir dans le séjour. Lève-toi et va dormir dans ta chambre.
    پییر ، تو نمی‌توانی در اتاق نشیمن بخوابی. بلند شو و برو در اتاقت بخواب.

2 اقامت

مترادف و متضاد arrêt villégiature
  • 1.Je l'ai rencontré pendant mon séjour à Londres.
    1. در طی اقامتم در "لندن"، او را ملاقات کردم.
  • 2.Votre séjour sera impossible ici.
    2. اقامت شما در اینجا غیرممکن خواهد بود.
faire un séjour d’une semaine/de 2 jours...
اقامتی یک هفته‌ای/2 روزه... کردن
  • J’ai fait un séjour d’une semaine en Italie.
    اقامتی یک هفته‌ای در ایتالیا کردم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان