[اسم]

la série

/seʀi/
قابل شمارش مونث
[جمع: séries]

1 سریال سریالی

  • 1.La nouvelle saison de la série commence demain.
    1. فصل جدید سریال فردا شروع می‌شود.
Une série policière
سریال پلیسی
  • Tu connais les séries policières les plus populaires ?
    محبوبترین سریالهای پلیسی را می شناسی ؟
Le numéro de série d'une voiture
شماره سریال یک ماشین
Tueur en série
قتل سریالی کردن

2 مجموعه سری، سلسله، دسته

  • 1.On peut la classer dans la série des perfectionnistes.
    1. می‌توانیم او را در دسته کمال‌گراها طبقه‌بندی کنیم.
une série de livres/assiettes...
یک سری [مجموعه] کتاب/بشقاب...
  • 1. Ils ont acheté une série de couteaux de cuisine.
    1. آنها یک سری چاقوی آشپرخانه خریدند.
  • 2. L'entraîneur a préparé une série d'exercices pour les athlètes.
    2. مربی مجموعه تمریناتی برای ورزشکاران آماده [محیا] کرده است.
des accidents/des questions/des vols ...en série
یک مجموعه تصادفات/سوالات/دزدی...
Fabrication en série
تولید سری
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان