[اسم]

la saleté

/salte/
قابل شمارش مونث

1 کثیفی گرد و خاک

  • 1.Il y avait des saletés dans le coin du bureau.
    1. گوشه‌ی دفتر کار گرد و خاک وجود داشت.
  • 2.Je ne supporte pas la saleté et je fais donc le ménage tous les jours.
    2. من کثیفی را تحمل نمی‌کنم و بنابراین هر روز نظافت خانه انجام می‌دهم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان