[عبارت]

sans cesse

/sɑ̃ sɛs/

1 بی‌وقفه مدام

  • 1.L'élève pose des questions sans cesse.
    1. شاگرد بی‌وقفه سوال می‌پرسد.
  • 2.Ma mère me dit sans cesse de ranger ma chambre.
    2. مادرم مدام به من می‌گوید که اتاقم را مرتب کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان