[اسم]

la satisfaction

/satisfaksjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 رضایت خشنودی

  • 1.Les clients exprimèrent leur satisfaction quant au service rendu.
    1. مشتریان رضایتشان را در خصوص سرویس ارائه داده شده اعلام کردند.
  • 2.Mon rêve s'est réalisé et j'ai ressenti une grande satisfaction.
    2. رویایم عملی شد و خشنودی زیادی حس کردم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان