[اسم]

le saut

/so/
قابل شمارش مذکر

1 آبشار (کوچک)

  • 1.Le saut du Doubs est magnifique.
    1. آبشار "دو" فوق‌العاده است.

2 پرش جهش، جست

  • 1.Le lapin s'est échappé d'un saut par-dessus la clôture.
    1. خرگوش با یک پرش از بالای حصار گریخته است.
  • 2.Les grenouilles avancent en faisant des sauts.
    2. قورباغه‌ها با جهش کردن پیش می‌روند.

3 معلق (حرکت ورزشی)

  • 1.Le saut périlleux
    1. معلق از جلو
  • 2.Le saut périlleux arrière
    2. معلق از عقب
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان