[اسم]

la serrure

/seʀyʀ/
قابل شمارش مونث

1 قفل

  • 1.Il a retiré la clé de la serrure.
    1. او کلید را از قفل بیرون کشیده است.
  • 2.La porte a été munie d'une nouvelle serrure.
    2. درب مجهز به یک قفل جدید شده بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان