[فعل]

sillonner

/sijɔne/
فعل گذرا
[گذشته کامل: sillonné] [حالت وصفی: sillonnant] [فعل کمکی: avoir ]

1 پیمودن زیر پا گذاشتن، درنوردیدن

  • 1.L'été, les cyclistes sillonnent les chemins de campagne.
    1. تابستان، دوچرخه‌سواران مسیرهای خارج شهر [روستایی] را می‌پیمایند.
  • 2.Pendant leurs vacances, ils ont sillonné toute l'île.
    2. طی تعطیلاتشان، آنها تمام جزیره را زیر پا گذاشتند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان