[اسم]

la sociabilité

/sɔsjabilite/
قابل شمارش مونث

1 خونگرمی معاشرتی بودن، اجتماعی بودن

  • 1.Ce vieux célibataire n’est pas d’une grande sociabilité.
    1. این (فرد) مجرد مسن خیلی معاشرتی نیست.
  • 2.La sociabilité s’apprend à l’école.
    2. اجتماعی بودن در مدرسه آموخته می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان