[اسم]

la somme

/sɔm/
قابل شمارش مونث

1 مبلغ

  • 1.Il a payé une somme impressionnante pour cette montre.
    1. او مبلغ قابل توجهی برای این ساعت پول داده است.
  • 2.Nous dépensons une grosse somme.
    2. ما مبلغ زیادی خرج کرده‌ایم.

2 چُرت (le somme)

مترادف و متضاد sieste
  • 1.Faire un petit somme
    1. کمی چرت زدن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان